برایم کف زدند..........و در آغوشم گرفتند
تایید و تشویقم کردند.......... کـه آخر فراموشت کردم
دیگر تا ابد بر لبانم لبخندی تصنعی مهمان است
اما........بین خودمان باشد............
هنوزم تنــــــــــها دلبرکم تو هستی
♥کلبه عشق♥
|
برایم کف زدند..........و در آغوشم گرفتند تایید و تشویقم کردند.......... کـه آخر فراموشت کردم دیگر تا ابد بر لبانم لبخندی تصنعی مهمان است اما........بین خودمان باشد............ هنوزم تنــــــــــها دلبرکم تو هستی
موهای یک زن خلق نشده برای پوشانده شدن... یا برای باز شدن در باد.... یا برای جلب نظر... یا برای به دنبال کشیده یک نگاه.... موهای یک زن خلق شده... برای عشقش... که بنشیند شانه اش کند.. ببافد و دیوانه شود... عطر موهای یک زن فراموش شدنی نیست... وقتی میخواست تو رابسازد چه حاله خوشی داشت... چه حوصله ای ! این موها...این چشم ها. خودت میفهمی... من همه ی این ها را دوست دارم.... افسوس ندیدی دل تنگم که چه ها کرد
یک عاشق بی نام و نشان ولوله ها کرد
لبخندقشنگت به چه جرمی شده بنهان
آغوش بلا هم تب آغوش تو را کرد
عاقبت یک روز که نزدیک است از دنیایی که در آن بی تو مرده ام زنده خواهم شد به سویت خواهم دوید و تا ابد در آغوشت جان خواهم داد نــویــســنــده خــامــوش شــهــر
مریم حیدرزاده دو قـلـب دارم !
به ســــلامتی دُختـــــری که
وقتی قول داد که عشــقش رو ترک نمیکنه وقتی قول داد که بهش هرگز خیانت نمیکنه وقتی قول داد که کلید قلبش فقط مال ِ اونه وقتی قول داد و گفت دوستت دارم و برات صبر میکنم .. وقتی قول داد قولش از صــــدتا مــرد بالا تر بود و به همش عـــمل کرد .. حرفــــش حرف بود و عشـــقش عشق بود ..
ببار باران
بعد از سال ها دخترک کبریت فروش را دیدم! بزرگو زیبا شده بود.... به او گفتم:کبریت هایت کو؟؟ میخواهم این سرزمین را به آتش بکشم! خنده ی تلخی کرد و گفت:کبریت هایم را نخریدند... سالهاست که خودم را میفروشم! برایش نوشتم:
با اینکه رفتی و باهام نموندی... ولی ، یه حسی بهم میگه که تو هم گاهی دلت برای من ،برای روزهایی که باهم داشتیم تنگ میشه! |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |